دیشب و مهربونیه حسنا جون .... :))
سلام خواهر نازنینم ...
عزیز دلم شما فوق العاده ای عشقم اصن نمیدونم از کجا شروع کنم و مهربو نی هاتو نام ببرم ؟؟
عزیزم دیشب قبل از خواب ی ذره شوخیمون گرفته بود داشتیم همدیگرو قلقلک میدادیم وقتی من اومدم شما رو قلقلک بدم شما برای دفاع از خودت بدون قصد و قرضی با پاهات زدی ب فکم !
دیگه مامان خیلی شاکی شده بود از سر و صدای ما و اینجوری شده بود
وقتی میخواستم بخوابم مثلا اومدی از تو دلم دربیاری ک زده بودی تو فکم نشستی بالا سرم و شروع کردی ب نوازش کردن موهام
عزیزم انقدر با این کارت ب من آرامش دادی ک اصن نفهمیدم کی خوابم برد ...؟!
ی آن از خواب پریدم دیدم هنوز بالا سرمی و هنوز داری نوازشم میکنی
عزیزم انقدر خجالت زده شدم ک خدا میدونه ینی میخواستم آب شم برم تو زمین
دیگه کلیـــ بوست کردم و قربون صدقت رفتم تا خوابیدی
حالا امشب نوبت شب زنده داریه منه عسلکم
دوست دارم از ته قلبم شیرینیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ