سلام آبجی حنانه مهربون و خواهر خوبش
دختر چرا اینقدر کم پیدایی؟
حتما مشغول درس و مدرسه هستی . آره ؟
موفق باشی.
اینجا اومدی پیش ما هم بیا خانومی.
وبلاگت رو هم دیدم . خیلی جالب و خوب بود.
خاطرات مدرست رو بنویس که بعدها یادت نره . وقتی بزرگتر بشی همشون برات جالب و دوست داشتنی میشن.
راستی از نینی خاله چه خبر؟
وبلاگش رو اصلا به روز میکنی؟
سلام مامانی مررررسی ما خیلی خوبیم شما و فاطمه جون خوبین؟
ب خدا اصن باورتون نمیشه امسااال چ قدر درس داریم ینی من ارزو ب دل موندم ی روز امتحان نداشته باشیم
اصلن وقت ندارم شما ب بزرگی خدتون بی معرفتی های مارو ببخشید
حالا جالب اینجاس من هیچی وقت ندارم اونوقت سه تا وبلاکم درس کردم
بله خدارو شکر نی نی خاله بد نیس ولی کلی حال مامانشو بد میکنه )))))
نگران فردایت نباش!
خدای دیروز و امروز، خدای فردا هم هست!
ما اولین بار است که بندگی می کنیم؛
اما او هزاران سال است که خدایی می کند...
دوست عزیز، زیر سایه پروردگار، شاد و سلامت باشی.